تعامل، تقابل، اصلاحگری و کنارهگیری رویکردها و مواضعی هستند که افراد و گروهای اسلامی اعم از سلفیه با تمام نحلههای فکری، متصوفه، مکتب قرآن، اخوان و... با حاکمیتهای کشورهای استبدادی در کشورهای اسلامی در گذشته و حال در پیش گرفتهاند که سعی میشود هر یک از این رویکردها مورد تجزیه و تحیل قرار گیرد.
دین و سیاست چه رابطهای با هم دارند؟ آیا چنین ارتباطی را میتوان به تمامی ادیان از جمله اسلام تعمیم داد؟ آیا اسلام به عنوان آخرین پیام آسمانی، برنامهای برای ادارهی جوامع دارد؟ آیا چنین برنامهای مربوط به عصر نزول و جوامع قبیلهای و بدوی عصر نزول بوده یا در عصر حاضر هم ظرفیت اجرایی آن وجود دارد؟ اسلام از کدام شیوهی حکومتی حمایت میکند؟ تئوکراسی، دموکراسی، مشروطه، استبدادی، پادشاهی یا...؟ وظیفهی یک فرد دیندار در قبال سیاست حاکم بر جوامع چیست؟
این سؤالات و سؤالهای بیشمار دیگری ممکن است در ذهن هر یک از خوانندگان عزیز وجود داشته باشد که متأسفانه در غوغای رسانهای بدون اینکه پاسخ صحیح و صریحی به آنها داده شود، بهصورت شبهاتی برجسته میشوند که ورد محافل و مجالس حتّی در میان جمع کثیری از دینداران شده است؛ به همین دلیل تصمیم گرفتم در دو جلد بسیاری از شبهات مطرح شده در این زمینه را جمعآوری نموده و پاسخی مناسب از عقل و شرع به آنها بدهم.
بلافاصله پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) اختلاف دیدگاهها در بین صحابه بر سر جانشینی آن حضرت پیش آمد که با شهادت حضرت عثمان (رض) و حضرت علی (رض) این اختلافات به اوج خویش رسید. پس از انحراف حاکمیّت اسلامی از اصول و مبانی قرآنی، افراد و گروههای مختلف، مواضع متفاوتی را در قبال حاکمیّت انحرافی در پیش گرفتند که در طول تاریخ اسلامی از گذشته تا حال همچنان وجود داشته است. عدّهای از افراد و گروهها از همان ابتدا راه مقابله با حاکمیّت موجود در بلاد اسلامی را در پیش گرفتند و تنها راه بازگشت حاکمیّت انحرافی به اصول و مبانی اسلامی را مقابله و مبارزهی مسلّحانه دانستند؛ از جمله میتوان به قیام امام حسین (رض)؛ اشاره نمود که جهت احیای امر به معروف و نهی از منکر در صحرای کربلا خود و خانوادهاش را قربانی این آرمان بزرگ الهی نمود. مقابلهی عبدالله بن زبیر و زید بن علی و... را نیز میتوان نوعی تقابل با حاکمیّت مرکزی به دلیل انحراف از مسیر صحیح آن دانست. در عصر حاضر هم گروههای جهادی تنها راه بازگشت خلافت اسلامی و حاکمیّت قوانین الهی را در تقابل با حاکمیّتهای مرکزی و مبارزهی مسلحانه با آنان میدانند (۱). در کنار افراد و جماعتهایی که تقابل با حاکمیّتها را در پیش گرفتند افراد و گروههایی تعامل با حکومتهای مرکزی را سرلوحهی برنامههای خویش قرار دادند. آنانی که با حاکمیّتهای انحرافی از در تعامل درآمدند چند دسته شدند عدهای از آنها به خاطر مصلحت عامهی جامعهی اسلامی و اینکه مقابله و نزاع با حاکمیّت استبدادی منجر به فسادی بدتر از دوام آن حاکمیّتها میشود سکوت اختیار کرده که در نوع افراطی آن سبب شد تا افکار انحرافی تصوف با تأسی از عرفان هند و یونان شکل گیرد بهگونهای که آنها هر نوع دخالت در سیاست را به دلیل اینکه منجر به دغلبازی و فریب و استبداد میشود نکوهش کرده و توجّه به تزکیه صرف و کنارهگیری از کلیهی نمادهای حیات دنیوی را وجه برنامهی خویش قرار دادند؛ یعنی کنارهگیری از عرصهی سیاست کمکم زمینهساز دست کشیدن از کلیهی فعالیتهای اجتماعی، فرهنگی و... در میان این گروه شد. این نحلهی فکری در عصر حاضر کم و بیش در اکثر جوامع اسلامی طرفدارانی دارد. در عصر حاضر گروههایی از سلفیه با استناد به عملکرد بزرگان صحابه چون عبدالله بن عمر (رض)، سعد بن ابی وقاص (رض) و... به دلیل اینکه چه بسا مبارزه علیه حاکمیت استبدادی منجر به فساد بدترشود، حکومت جور را بر هرج و مرج ناشی از نبود حکومت ـ به دلیل دفع افسد به فاسد ـ ترجیح میدهند و راه تعامل با حکومتها را در پیش گرفتهاند (۲).
دستهی سوّم گروهها و افرادی هستند که راه تعامل با حاکمیّتهای استبدادی را به خاطر منافع، دوام و ماندگاری خویش در پیش گرفتند این گروهها که در تعاریف جدید میتوان آنها را افرادی عوامزده و دولتزده معرفی نمود به درازای تاریخ همواره شریعت را فدای معیشت خویش نموده و توجیهگر ظلم و استبداد و بیعدالتی حکّام جور و استبداد در نظر عوام بودهاند؛ بهگونهای که در هیچ مقطعی از تاریخ اسلامی نمیتوان دربار پادشاهان را از وجود این افراد خالی دانست. از نظر آنان سیاستِ درست و اسلامی، حفظ وضع موجود و عملکرد حاکمیّت مرکزی است.
در نهایت گروههایی از افراد و جماعات اسلامی نه شیوهی انقلابی را جایز دانسته و نه سکوت را وجه برنامهی خویش قرار دادند، بلکه آنان به اصلاحات تدریجی روی آوردند؛ به گونهای که ریشههای این نوع تفکر را در فقه قدیم نیز وجود دارد. قطع نکردن کامل رابطه با حاکمیّت انحرافی و نصیحت پادشاهان، امر به معروف و نهی از منکر ایشان، توصیههایی است که از سوی فقها و بسیاری از عالمان اسلامی جهت اصلاح وضع موجود و رسیدن آن به وضع مطلوب داده شده است. منهجی را که اخوانالمسلمین در عصر حاضر در اکثریّت کشورهای اسلامی در پیش گرفته است بایستی نوعی حرکت اصلاحی برای بازگشت حاکمیّت به اصول و مبانی اسلامی دانست. این حزب نه همانند گروههای جهادی راه مبارزهی مسلحانه و مقابله را جایز میداند و نه همانند جماعتی از گروههای سلفی سکوت و تعامل را در پیش گرفته است، بلکه با شرکت در انتخابات و پایبندی به راهکارهای سیاسی حاکم بر جوامعِ خویش، خواهان بازگشت خلافت اسلامی به جوامع اسلامی هستند. در کنار این گروهها، عدهای هم منکر هر نوع برنامه، اصول و مبانی از سوی اسلام (قرآن و سنّت) برای سیستم سیاسی بوده و اسلام را همچون سایر ادیان به خصوص مسیحیت منحصر به یک سری اعمال عبادی شخصی میدانند که در حریم اجتماعی افراد وارد نشده و فاقد برنامه است.
بنابراین در جلد اول کتاب سیاست سعی میشود دلایل هر یک از افراد و گروهها ـ معتقدین به تعامل، تقابل، اصلاح و سکولاریسم ـ ارائه و به نقد کشیده و در نهایت شیوهی مقبول مؤلف ارائه شود.
در جلد دوم در ادامهی ارائه دلایل برون دینی مبنی بر نفی ادعای سکولارها ابتدا سیر تاریخی اندیشههای سیاسی در جهان غرب از افلاطون، ارسطو و سقراط تا لیبرال دموکراسی غرب ارائه و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و جهات مثبت و منفی آنها با توجّه به آموزههای دینی برجسته میشود. در نهایت سیستم سیاسی مورد نظر اسلام با توجه به متون دینی اسلامی (قرآن و سنت) و آرا و افکار اندیشمندان جوامع اسلامی بیان میشود تا خوانندگان محترم با مقایسه دو نوع سیستم سیاسی؛ سیستمی که برگرفته از وحی الهی است و دیگری سیستمی که یا صددرصد امانیستی بوده و یا ترکیبی از افکار بشری و وحی الهی است (سیستم الهی تحریف شده) هم پاسخ شبهات خویش در این زمینه را دریافت دارند و هم بر سیستم سیاسی مطلوب خویش صحّه بگذارند. لازم به ذکر است که در ارائه و معرفی اندیشههای سیاسی در غرب از یک مجموعه سه جلدی تألیف دکتر «کمال پولادی» با عنوان تاریخ اندیشهی سیاسی در غرب ـ از سقراط تا ماکیاولی، از ماکیاولی تا مارکس و اندیشهی سیاسی در قرن بیستم ـ استفاده شده است. در ضمن نقدهای وارده بر متفکرین و اندیشمندان غربی براساس مطالب این مجموعه سه جلدی میباشد. در ارائه سیستم سیاسی مطلوبِ اسلامی هم ضمن مراجعه به قرآن به عنوان منبع اصلی از سلسله مباحث و مناظرههای استاد شهید «ناصر سبحانی» تحت عنوان نظام سیاسی در اسلام (تراک ۱ تا ۱۸) قتال و جهاد در اسلام و جهاد ماموستا «سیّد احمد عبدالوهاب» همراه با تغییرات و اضافاتی استفاده شده است.
دیدگاه ارائه شده توسط مؤلف در این دو جلد حاصل تحقیقات و مطالعات فراوان کتابهای دینی و غیردینی در این زمینه میباشد و به هیچ وجه چنین ادعایی ندارم که آنچه بیان میدارم مورد پسند شارع اصلی بوده و دیدگاه نهایی است به همین دلیل از تمامی برادران و خواهران تقاضا دارم انتقادات و پیشنهادهای تکمیلی و اصلاحی خویش را در این زمینه ارائه داده تا بتوانیم راه صواب را که صراط مستقیم و مورد رضای الهی است با هم بپیمائیم.
پینوشتها:
۱ـ هدف از بیان قیام کربلا و گروههای جهادی صرفاً به خاطر تشابه تقابل با حاکمیت مرکزی است وگرنه این دو قیام و حرکت در بسیاری از اصول و مبانی با هم تفاوت دارند که جای بحث آن در این مجال نیست.
۲ـ هدف از تشبیه، مشابهت در تمامی جوانب و اهداف و مقاصد نیست.
منبع: مقدمهی جلد سوم و چهارم کتاب قرآن کلام خدا یا محمد، سیاست (۱و۲)، یوسف سلیمانزاده،
نظرات
فاروق
16 مهر 1391 - 06:14برای اعتماد و اطمینان به درستی و صحت هر فکر و عقیده ای، باید به بررسی دقیق و کافی سخنان بنیانگذار یا بنیانگذاران آن عقیده و فکر، و نیز مقایسه آن با رهبران کنونی آن پرداخت . همچنین اساسی ترین و عاقلانه ترین کار در این مورد، مقایسه اعمال و چگونگی شخصیت، منش، بینش و زندگی آن بنیانگذاران با این رهبران کنونی است . مشکل اصلی و اساسی هم، دقیقا در اینجا آغاز می شود . متاسفانه شخصیت، بینش، منش و زندگی عملی رهبران کنونی ادیان آسمانی، به ویژه کامل ترین آنها ( اسلام ) فرسنگها با بنیانگذار اصلی آنها ( انبیاء ) فاصله دارند و حتی در برخی از موارد، در ضدیت کامل با آنان قرار دارند . اگر به مفاد و معنی واقعی حدیث شریف نبوی در این مورد نیز دقت و تامل کنیم، شدت فاصله نحوه تفکر و زندگی ما با پیامبر بزرگوار اسلام ( ص ) و خلفای راشدین ( ع ) و عمق فاجعه، واضحتر می شود . حدیث شریف نبوی : " بدء الاسلام غریبا و سیعود کما بدء، فطوبی للغرباء . " به نظر من، تنها راه چاره، جستجو و یافتن غربای راستین مورد اشاره در حدیث فوق الذکر و پیروی با تمام وجود از آنان است .
ابوبکر
13 تیر 1392 - 07:37خدای تعالی جزای خیرت دهد، آقای فاروق، به راستی که چنین است!